آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 51545
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


سخنرانی دكتر حسين روازاده درباره نمک
دكتر حسين روازاده

نمك مانند آب يك ركن از 3 ركن اصلي تشيكل دهندة كرة زمين، جسم انسان و شير مادر است. امروزه دو نوع نمك در دسترس مردم است:

1. نمك موجود در بازار (كلرور سديم)،

2. نمكي كه از گذشتة دور «نمك طعام» خوانده شده و در فرهنگ ايراني و اسلامي ما جايگاه ويژه‌اي داشته است.

از نمك در طول تاريخ همواره به نيكي ياد شده است و اگر امروزه بحث‌هاي ضدّ و نقيضي كه در مورد نمك گفته مي‌شود مرتبط به نوع اوّل، نمك موجود در بازار است.

براساس يك پروژة تحقيقاتي كه بر روي برخي نمك‌ها در «دانشگاه تهران» انجام گرفته است، چنين نتيجه‌گيري مي‌شود كه براساس انجام يك سري تغييرات در ماهيّت نمك، تأثيرات مثبت نمك به علّت دستكاري كاملاً منفي گشته و زيان‌آور مي‌شود. براي مثال همان‌گونه كه مي‌دانيم نمك در طول تاريخ، عامل اُفت فشار بوده است، امّا امروزه بعد از اينكه نمك به نام تصفيه، داخل كارخانه نمك مي‌شود، فشار خون را بالا مي‌برد كه علّت اصلي آن، خارج كردن برخي عناصر بسيار مهم و كليدي در نمك است. برخي موارد اين تحقيق در كتاب همكاران محترم فوق تخصص قلب به نام «بِران والد» ويرايش هشتم، صفحة 1114 چنين آمده است: وجود منيزيم (mg)، كلسيم (Ca) و پتاسيم (k) به اندازة كافي در غذاي مصرفي، عامل كاهش خون به مقدار 6/4 ميلي‌متر جيوه در افراد فشار خوني و مقدار 5/2 ميلي‌متر جيوه در انسان‌هاي عادّي است و مهم‌تـرين اين عناصر منيزيم (mg) است كه مقدار آن در غذاي مصرفي روزانه به حدّي كم است كه قابل ذكر نيست، امّا در نمك طعام به وفور يافت مي‌شود.

رسول خدا(ص) فرمودند: «مَثَل من به اصحابم مانند مَثَل نمك به غذاست. همان طوري كه امّت من» جز به واسطة من اصلاح نمي‌شوند غذا نيز بدون نمك اصلاح نمي‌پذيرد. از ديدگاه رسول خدا(ص) نمك، اصلاح كنندة غذاست و اگر در غذا ريخته نشود، آن غذا صالح نشده و فاسد است. حضرت در حديث ديگري مي‌فرمايند: «هركس قبل و بعد از هرچيز نمك بخورد خداوند سيصد و سي نوع بلا را كه كمترينش جذام است از او برمي‌دارد.»1

طبيعت نمك گرم و خشك است (به درجة سوم اوّل و سوم اوّل يا 7+ ، 7-) و عدم مصرف آن سردي و تري را به بدن و خصوصاً مغز حاكم مي‌كند و به دنبال آن علاوه بر بسياري از بيماري‌هاي جسمي كه به دليل سردي و تري به بدن غلبه مي‌كند بيماري‌هاي رواني مثل افسردگي و بي‌انگيزگي را بر فرد مسلّط مي‌كند. طبق آمار در جوامعي كه مصرف نمك در آنها خيلي كم است مثل «ژاپن»، به رغم برخورداري از سطح رفاهي مناسب آمار خودكشي بالاست.

نویسنده : عطا
مشاهير زنان تركمن
گل جمال از تركمنان تكه طايفه وكيل در نيمه دوم قرن هيجدهم در مرو زندگي مي كرد. او همسر نوروردي خان؛ رهبر تركمنان تكه درامد. ما جرا ازين قرار بود كه بين تركمنان ساريق و تكه بر سر صاحب اراضي حاصلخيز رغاب اختلاف پيش آمد و تكه هاي ساكن مرو از نوروردي خان خواهش كردند تا ساريق ها را سر جاي خود نشاند. نوروردي خان با دو هزار سوار در مدت شش ماه آنان را مطيع و منقاد نمود و تسلط و حاكميت تكه ها را بر مرغاب و ساريق ها مسجعل نمود. تكه هاي مرو به ميمنت اين خدمات و مهرباني هاي نوروردي خان، علاوه بر دادن زمين و آب فراوان به او، دختر عاقل و زيبايي از طايفه وكيل به نام «گل جمال» را به عقد او درآوردند. نوروردي خان اساسا بيشتر در آخال زندگي مي كرد؛ دو سال بخاطر اين وصلت و اقتدار خود ، در مرو باقي ماند. سپس به آخال برگشت. نوروردي خان زندگي زنا شويي خود را با گل جمال به روش اقامت گاهي در آخال و گاهي مرو ادامه مي داد، تا اينكه در اثر سوء قصد به جان وي بطور مشكوكي در 51 سالگي در سال 1880 از دنيا رفت، اين واقعه قبل از تسليم كامل تركمنستان و فاجعه گوگ تپه در 1881 م كه قرارداد آخال را در پي داشت بر وقوع پيوسته است. گل جمال بعد از مرگ شوهر محل توجه محافل سياسي روس و انگليس قرار گرفت. همچنين بعلت تملك دارايي هاي فراوان در بهترين اراضي مرو اقتدار مالي و اعتبار سياسي و اجتماعي فراواني يافت. شايد براي اولين بار در اين مناطق «گل جمال» بعنوان يك زن توانست از جايگاه سياسي – اجتماعي برخوردار گشته در تصميم گيرهاي آن زمان موثر باشد. گل جمال از نوروردي خان «يوسف خان» را بدنيا آورد. يوسف خان به تشويق مادر خود و به مناسبت جايگاهي اجتماعي اش، در نبرد خونين تركمن ها عليه استعمارگران روس در گوگ تپه مشاركت نمود. ////////////////////////////////////////////////////////////////////// نار اين زن يكي از شخصيت هاي مشهور نيمه دوم قرن نوزدهم است. او در آخال تكه متولد گرديد سپس به واسطه امتيازات شخصيتي به همسري نوربردي خان با بزرگترين رهبر تركمنستان تكه در آمد. او زن دوم اين رهبر تركمن بود و از منزل زيادي برخوردار بود. بنابر سنت رايج تركمن ها فرزند خان مورد توجه ايل و طايفه مي باشد. مختومقلي خان از نار بدنيا آمد. و بعنوان يك سردار رشيد در كليه مراحل نبرد سه دهه تركمنستان بر عليه روسها مشاركت كرد. او رشادت هاي بسياري در اين نبردها داشته با فرماندهي جنگ هاي رودر رو و غير آن را شخصا عهدار شد. مختومقلي خان بعد از كشته شدن برادر بزرگترش «بردي مرادخان» در نبرد گوگ تپه ، به خاني آخان برگزيده شد. او پيوسته با مشاوره مادر خود «نار» موقعيت خود را تثبيت نموده است. ////////////////////////////////////////////////////////////////////// آبي گوزل آبي گوزل يا آي گوزل در نيمه دوم قرن نوزدهم درآخال تكه بدنيا آمد. در هنگامي كه نوربردي خان رهبر تركمنان تكه، قصد ازدواج نمود. او را به آي گوزل معرفي نمودند. نوربردي خان چنان مجذوب شخصيت او گرديد كه بلافاصله براي خواستگاري كسان خود را فرستاد. و بدين ترتيب آي گوزل به عقد نوربردي خان درآمد تا نامش در تاريخ مبارزات تركمنان در برابر استيلاگران روس به ثبت رسد. او از نوربردي خان، بردي مراد را به دنيا آورد، او فرزند رشيد نوربردي خان بود و در كليه مبارزات ملي و ضد اشغال بر عليه روس ها جنگيد، و سرانجام در پايان اين مبارزات در سال 1881 م كشته شد. او پيش از مرگ بعنوان خان ايلات تكه انتخاب شده بود و فرماندهي عمليات مقاومت عليه روس ها را برعهده داشت. بعد از بردي مراد، مختومقلي خان به خاني برگزيده شد

:: برچسب‌ها: مشاهير, زنان, تركمن,
نویسنده : عطا
تركمنيگ خير دعالاري
تؤرکمن آلقیش لار و خیر دعالار - هنگام کار : آرمانگ ! / جواب : بار بول./ الله قوات! - هنگام داد و ستد : سودا گشاد ! / جواب : دولت زیاد. - به هنگام تشکر : تانگری یالقاسین! / جواب : بیله یالقاسین. ساغ بول ! / ال لرینگه ساغلیق! - هنگام درو : خرمنینگا برکت ! / جواب : عمرینگه برکت. کاشت : توخمینگ مونگله سین! / جواب : دشمانینگ اینگله سین. - هنگام آغاز کار ( خصوصا قالیبافی ) : ایشینگ ایلریک! / جواب : یاشینگ اوزین. - هنگام ورود به جلسه مشورت : مصلحت بیریکسین! / جواب دشمانینگ ایریکسین. - هنگام شکار : آو قانلی / جواب : یاشینگ اوزین. - دیدار دیر هنگام شبانه : گیچ یاغشی / جواب : گلن یاغشی. - هنگام بدرقه مسافر : یولونگ آچیق / جواب : دشمانینگ باسیق. - بدرقه زائران : یول بولسون - به هنگام تبریک خانه جدید : یورت آلادینگ! ایچینده گولوپ، اویناپ یاشادینگ! - به هنگام دیدار با حادثه دیده : قورقانینگ قوت بولسون! - به هنگام دیدار با رنج کشیده بیمار : آخرت عذابینگ بولسون! - هنگام عرض شادباش : گوزونگ آیدینگ! - به هنگام عرض تبریک : قوتلی بولسون، مبارک بولسون. - به هنگام عرض تسلیت : الله رحمت اتسین، ایمانلی بولسون ، ایزی یاراسین. - به هنگام یاد کردن متوفی : یاتان یری یاغتی بولسون، مزارینا نور یاغسین! - به هنگام عیادت : سونگی خیر بولسون! ، آیاغمیز ینگیل بولسون ، الله شفا برسین! - به هنگام بدرقه : ساغ امان بار ، الله یارینگ! - به هنگام استقبال : خوش گلدینگز ، ساغ امان گلیارمینگ؟ / جواب : قورغون گلیأریس. - به هنگام ورود به خانه : ساغ آمان اوتیر سینگیزمی؟ / جواب : قورغون اوتیریس. - به هنگام ترک خانه : ساغ اوتورینگ! - در حق متوفی : روحی شاد بولسون ، جایی جنت بولسون! - تبریک لباس نو : اگنینگده ییرتیلسین ، تویدا گیه دینگ! - تبریک کفش نو : آیاغینگدا توزسون! - تبریک خرید اسب یا وسیله نقلیه : قازیغیندا ، آیاغینگ آشاغیندا قارریسین! - تبریک هر چیر نو : خیری بولسون ، قوتلی بولسون ! - آغاز اشتغال به کار : کسبینگدن کمال تاپادینگ ، چؤره کلی سی بولسون ، الله ایرسغالینگی بول اتسین! - در مراسم اطعام جهت اموات : آلینا بارسین! - در مراسم «صدقه» شکرانه : قبول بولسون ! - به هنگام پایان بافت قالی فروشی : بازاری بولسون ! - به هنگام پایان بافت قالی غیر فروشی : یاغشینگا ، تویا یاراسین. - در آغاز هر امر خیری ( از قبیل عروسی ) : اونگونا باشلاسین ، اونگ بولسون ! - خطاب به زوج جوان : آلینگیزی حق آچسین ، الله بختینگیزی آچیق اتسین ، باغرینگیز باداشسین! - به هنگام اقدام جهت امری مهم : آبیرای آلادینگ ! - تبریک نو عروس : آغزی بیری مسلمانی بولسون! ، جیلاوینگدا قوجاغینگدا قارریسین! - دعای خیر در حق طرف مقابل : آلینگا آلقیش یاغسین! ، یوزونگ آق بولسون! - دعای خیر در حق سفر کرده یا اقوام غربت نشین : آیدا گلسین ، آمان گلسین. - تشکر از جوان مجرد : آق گلین ساتاشسین! ، تویونگدا قایتسین! - دعای خیر در حق صاحب اسب مسابقه : آتینگ اوزسون! - در صورت وفات خردسال : آخرت بالانگ بولسون! ، یوره گینگه قار یاغسین! - هنگام زایمان دام : هؤوری کؤپ بولسون! - به هنگام عیادت بیمار بدحال : آمان ساغ بأری باقسین! - دعای خیر در حق خانواده زوج جوان : آتا انأ رقیبلی سی بولسون! - دعای خیر در حق باردار : ساغ آمان یاغتی گونه چیقسین! - بدرقه راه یا آغاز امری مهم : یولونگ آق یولداشینگ حق بولسون. - تبریک ازدواج : باغتی داش یارسین! ، بختی مانگلایی بولسون! - بیان تبریک تولد فرزند : یاشی اوزاق بولسون! ، صالحی سی بولسون! - تبریک فرزند پسر : قول توتدونگ می قوتلی بولسون! - تبریک فرزند دختر : باییدینگ می بختی بولسون! - به هنگام تداوی بیمار : ام بولسون! ، الی ینگیل بولسون! - دعای خیر در حق نزدیکان مسافر : گیده نینگ آمان گلسین! - به هنگام ضرر و زیان مالی : باشا گله نینگی ساوسین! ، خیرلی چیقداجی بولسون! ، الله عوضی نی دولدورسین. - دعای خیر عمومی : جانینگ ساغ باشینگ دیک بولسون! - تشکر از شرکت کنندگان مراسم عروسی یا عزا : سیلاغینگز تویونگیزدا قایتسین! ، قدمینگیزا ثنا بیتسین! ، تانگری یالقاسین. - پس از صرف غذای میزبان در مهمانی : ساچاغینگا برکت! ، قازانانینگ یاشی اوزین! - به هنگام وداع : خوش قالینگ! ، امان اسن قالینگ! - هنگام خداحافظی از میزبان در مهمانی : اؤیونگ آبادان! - هنگام خداحافظی : تویدا ساتاشایلی! ، ساغلیقدا گوروشیلی.

:: برچسب‌ها: تركمنيگ, خير دعالار,
نویسنده : عطا
چشمهاراباید شست جور دیگر باید دید
گرم صحبت بودیم ناگهان چهراه اش برافروخت  تنفردر چشمانش برقی زد ومسیر نگاهش رو عوض کرد با لحنی که انگارمال خودش نبودگفت :چقدر از این زن بدم میاد نمیخام ببینمش . من که از این تغییر ناگهانی بهت زده بودم گفتم: چرا؟ وجوابی دوراز انتظار :از ریختش ،قیافه ش  .  خدای من !!باورش برایم مشکل بود مگر میشود آدم از آدم بدش بیاید نمیدانم شاید یه جورایی بشود احتمال دارد ناخود آگاه قیافه اون زن خاطره تلخی رو برایش زنده کرده که حتی خودش هم بی خبر است وشاید آن زن  زمانی  به شدت ازاو رنجیده  ویا به دلیل ذهنی بیمار چنین حسی نسبت به مردم پیدا کرده وشاید  ذاتا ..........  هرچه فکر کردم نتوانستم دلیل قانع کننده ای برای وجودچنین حسی در او بیابم  اما او باید این را میدانست که ما نباید به خودمان اجازه دهیم از کسی متنفر شویم ما فقط حق داریم از رفتار بد دیگران متنفر شویم نه از خود اشخاص ، در شگفتم قلب انسان تا چه حد میتواند سیاه شود که به راحتی در مورد زنده جانی که چون او بشر است اینطور حس بیمارگونه ای داشته باشد  البته نمی توانم درمورد کسانی صحبت کنم که خوی درنده آنان باعث شده مردم از جسم وروحش بیزارو متنفر شوند در اینجا منظورم فقط انسانهای عادی هستند که در بین ما زندگی میکنند وما با آنها درحال تعامل هستیم .از خانواده گرفته تا همسایه و بقال ونانوا وشهروند و رئیس وشاگرد وووو........... افسوس!! وصدافسوس که شاهد بدترین نوع احساس بودم هرچه به صورت زنی که مورد تنفر آن شخص قرار گرفته بود نگاه کردم چیزی به جز لبخند نیافتم که آن هم برای ما بود  اما آن را هم به پوزخند تعبیر گرفت  باخود گفتم کاش میشد برای لحظه ای با چشمان من او را میدید که چقدر لبخندش زیبا بود  کاش میدید دوستان وبلاگیم را، با وجود اختلافات جزئی وحتی عمیق  گاهی با نظرات تند دریک پست به هم میتازند اما باز میبینم درپست دیگر حضورگرم دارند  از هم نمی رنجند ومانند خانواده ای دوباره دورهم جمع میشوند.این یعنی چشمان زیبا یی دارند با عقل چشم  هر یک از دوستان را در جایگاه فکری خود می بینند واین تفاوتها  را دلیلی بر عدم پذیرش آنان نمی دانند . اما من هنوز درحیرتم  واز درک آن عاجز،  به راستی هرگز برایمان  پیش آمده بگوییم از فلانی بدم می آید.....              

نویسنده : عطا
زبان مادری
بعد از دیدن این نوشته چه تصمیمی  گرفتید ؟من که اراده کردم  خواندن ونوشتن ترکمنی رو به صورت صحیح یاد بگیرم علاوه بر اون تعطیلات تابستون برای بچه های خودم واطرافیان یک کلاس زبان مادری بذارم چون به این نتیجه رسیدیم که زبان مادریمون به علت شفاهی بودنش داره تبدیل به یک زبان دیگه میشه ..حالا تا تصمیم شما         چی باشه ؟


نویسنده : عطا
راست بگو اما نه هر راستی رو

شنیدی که میگن راست بگو اما نه هر راستی رو ،واقعا میخوام بدونم آدمی که میتونه هر راستی روبگه مگه میشه گاهی هر راستی رو نتونه بگه ؟!!!!!!!!!!!!!!واقعیت های اطرافمون چه وهمی در خود پنهان دارند که ناگزیر حقیقت را در سکوت خفه میکند ،آیا خطری موقعیتهای ما رو تهدید می کند و یا از گفتن حقیقت هیچ سودی عایدمان نمی شودویا از درستی یا نادرستی آنچه حقیقت نامیده ایم تردید داریم و یا شایدپذیرفتن یک حقیقت بیش از همه موجب آزار خودمان شده است ،شاید بپرسی حالا این حقیقت چی هست ؟میگم هر حقیقتی چه فردی ، اجتماعی،فرهنگی،سیاسی هر چه که هست . مطلب رو که گرفتید؟ تو این وب دوستان متفکری هستند که خیلی دلم میخواد نظرشون رو بدونم البته مطالب کلیدی ممکنه در قسمت نظرات باشه پس حتما بخونید  

نویسنده : عطا
موسیقی ترکمن در ایران؛ از رتبه اول تا آرزوهای تحقق‌نیافته

اوغلان بخشی آرزوی تحصیل در هنرستان موسیقی را داردموسیقی ترکمن در ایران؛ از رتبه اول تا آرزوهای تحقق‌نیافته

مدتی است که موسیقی ترکمن در ایران در جشنواره‌های داخلی‌ای چون نوروز، دهه‌ی فجر و جشنواره‌ی اقوام اجرا می‌شود. تا چه حد ایرانیان با موسیقی ترکمن آشنا هستند و در حال حاضر وضعیت این موسیقی در ایران چگونه است؟

دوتار و کمانچه که ترکمن‌ها به آن قیجاق می‌گویند، آلات اصیل موسیقی ترکمن هستند. موسیقی ترکمن به شکل سنتی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. آوازه‌خوان ترکمن راوی منظومه‌های قدیمی و عاشقانه‌ای است چون "زهره و طاهر"، "شاه‌صنم غریب" و اسطوره‌های تاریخی‌ای چون "گوراوغلی". 

 

نویسنده : عطا
حرف های ماندنی

من از نگاه سرد تو آوار میشوم

وقتی که یاد تو

در لابلای دفتر اندیشه های من

چون یاسهای خشک

احساس خفته ام راآشفته می کند

نویسنده : عطا
شعر

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

نویسنده : عطا
حرف های ماندنی

هیچ وقت خودت را برای کسی شرح نده
کسی که تو را دوست داشته باشد نیازی به این کار ندارد
و کسی که تو را دوست ندارد آن را باور نخواهد کرد

نویسنده : عطا
شب یلدا

در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

 فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری  بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من  چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام

نویسنده : عطا
مطالب خواندنی
این شعر رو یکی از عزیز ترین کسانم بهم داد تا بذارمش تو وبلاگم

امیدوارم خوشتون بیاد

دو چیز حیرانم می کند
یکی آبی دریا که می بینم و میدانم که نیست
و دیگر زلالی باطن زیبایت که نمی بینم و میدانم که هست
نویسنده : عطا
همت ای پیر
اینم یک شعر دیگه از استاد شهریار امیدوارم خوشتون بیاد

همت ای پیر

پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست                همه آفاق پر از نعره مستانه تست

در دکان همه باده فروشان تخته است            آنکه باز است همیشه در میخانه تست

دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز               زیور زلف عروسان سخن شانه تست

دور پیوند تسلسل بتو دادند آری                     دست غیبی است که با گردش پیمانه تست

ای زیارتگه زندان قلندر برخیز                  توشه من همه در گوشه انبانه تست

همت ای پیر که کشکول گدایی در کف            رندم و حاجتم آن همت رندانه تست

ای کلید در گنجینه اسرار ازل                   عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست

شمع من دور تو گردمکه بکاخ شب وصل               هر که توفیق پری یافته پروانه تست

در خربات تو سر نیست که ماند در ستار           وای از آن سر که شرابی که خمخانه تست

همه غواص  ادب بودم و هر جا صدفی است         همه بازش دهن از حیرت دردانه  تست

تخت جو دیدم و سرمایه شاهان عجم             که نه با سرمدی شوکت شاهانه تست

در یکی آینه عکس همه آفاق ای جان             این چه جا دوست که در جلوه جانانه تست

زهره گو تا دم صبح آید افسوس بدمد             چشمک نرگس مخمور به افسانه تست

ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان           شهریار آمده در باندر خانه تست

«استاد شهریار»  

 

نویسنده : عطا
حالا چرا
شعر بسیار زیبای حالا چرا از استاد شهریار

تقدیم به ترین دوستم که امیدوارم خوشش بیاد و لذت ببره

حالا چرا ؟

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟                 بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی           سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟

عمر ما از مهلت امروز  و فردای تو نیست           من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم                        دیگر اکنون با جوانان ناز ن با ما چرا؟

وه که با این عمر های کوته بی اعتبار                     این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان، پریشان می کند            در شگفتم من نمی باشد ز هم دنیا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر                   راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا؟

بی مونس و تنها چرا؟

تنها چرا؟

حالا  چرا . . . ؟!           

«استاد شهریار»

نویسنده : عطا
مرد ها پس از مرگ همسر

مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !

خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند

چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند

روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !

در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !!
بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !

بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند

دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند

کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند !
از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !!

نویسنده : عطا
چگونه بخوریم تا سالم بمانیم

بسم الله الرحمن الرحیم

درست خوردن تاثیر به سزایی دز سلامتی شما دارد و شما را از دچار شدن به بیماریها و امراض گوناگون مصون نگه میدارد.بسیاری از مشکلاتی که برایمان اتفاق می افتد به خاطر عادات ناصحیح در غذا خوردن است.

آداب غذا خوردن:

1-آدابی که پیش از غذا خوردن باید رعایت کنید

2-آدابی که در هنگام غذا خوردن باید رعایت کنید

3-آدابی که پس از غذا خوردن باید رعایت کنید 

:: ادامه مطلب
نویسنده :
ظروف آشپزخانه

هوالشافی

امروزه مردم در آشپزخانه هاشون از ظروف آلومینیمی استفاده میکنن چون که از مضرات این ظروف آگاه نیستن !

 

برای فهمیدن حقیقت برین ادامه ی مطلب...

:: ادامه مطلب
نویسنده :

 ایستاده بمیرید بهتر است تا روی زانوهایتان زندگی کنید..

نویسنده : عطا

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن، وقتی جماعت خودش هزار رنگ است

نویسنده : عطا
راز و جرگلان ذخيره گاه ژنتيکي اسب اصيل ترکمن

 

 راز و جرگلان يکي از ذخاير ژنتيکي اسب اصيل ترکمن به شمار مي رود و ظرفيت بسيار بالايي در پرورش اين حيوان و صادرات آن دارد. ارزش ريالي اسب هاي اصيل ترکمن گاه به 3 ميليارد ريال نيز مي رسد و در صورت معرفي بيشتر اين منطقه در پرورش اين حيوان نجيب، راز و جرگلان مي تواند در جذب توريست به سمت خراسان شمالي تأثيرگذار باشد.هر چند يک شرکت تعاوني اسب داران در اين بخش ايجاد شده است اما نبود راه ارتباطي مناسب مي تواند مهم ترين عامل براي کاهش حضور علاقه مندان به اسب در اين منطقه باشد.ايجاد پيست اسب سواري نيز در اين منطقه مي تواند در توسعه اين صنعت در راز و جرگلان کمک زيادي بکند. برگزاري کلاس هاي آموزشي مرتبط با علم روز پرورش اسب از ديگر خواسته هاي اهالي راز و جرگلان براي پرورش اين حيوان زيبا ست.

:: برچسب‌ها: اسب اصيل ترکمن,
نویسنده : عطا
جنگ گوگ تپه

تكه هاي اخال 8000 سوار و 12000 پياده سالورها 1500 سوار و 2500 پياده اما نيروهاي تركمن به فرماندهي بردي مراد خان كه دفاع از اخال به او ويارانش واگذارشده بود در حدود 15000 نفر بود يك نيروي مشترك 5000 نفره ساريق تكه و سالور آماده خواهد بودتا در صورت نياز نيروهاي آخال رايياري دهد تمام نيروهاي تركمن عمدتا مسلح به تفنگهاي قديمي منسوخ و شمشير بودند فقط تعداد بسيار كمي از انها تفنگهاي جديد داشتند كه در سالهاي قبل از ايرانيها و افغانها و روسها گرفته يا خريده بودند خلاصه تسليحات بسيار فقيرانه بود وچيزي در باره عمليات جنگي جديد نمي دانستند اما آنها سوراكاران ممتاز وشمشير زنان عالي بودند اين بود وضعيت نيروهاي تركمن كه قرار بود با نيروهاي كاملا انضباطي و مسلح به سلاح مدرن مقابله كنند . در اوائل فوريه 1879 همانطور يكه قبلا شرح داده شد وقتي كميته مخصوص دولت روس تصميم به لشگركشي به تركمنستان گرفت به مقامات قفقاز و ماوراء خزر دستور داده شد تداركات لازمه را بعمل آورند . كميته مخصوص ژنرال آي . د . لازاروف فرمانده بخش نخست قفقاز را به سمت رئيس اين لشگركشي با عنوان فرمانده موقت نيروها در منطقه نظامي ماوراء  خزر انتخاب كرده ژنرال لازاراف سربازي خشن و بسيار منضبط بود . وي نزد مقامات روس و مردم قفقاز به جنگجوي قفقازي معروف بود . براي اين لشكر كشي سربازان زير در اختيار او گذاشته شد : 5/16 گردان براي جنگ پياده هر گردان 450 نفر 7310 نفر 22 سوتنيا قزاق ( 100 = سوتنيا ) ودو اسواران سواره نظام 3200 نفر با 34 توپ 400 نفر جمعا 10910 نفرافسران همراه ژنرال لازاروف عبارت بودند از ژنرال كنت بورچ فرمانده سپاه كارمندان كلنل پرنس دولكوروكوف آجودان امپراتور ورئيس منصوب گارد پيشروي و ژنرال لوماكين حاكم كل منطقه ماوراء خزر در اواخر مارس 1879 ژنرال به كراسنوودسك رسيد وتمام سپاهان روس مستقر در چكيشلر و چات را بازرسي كرد جنگجوي قفقازي بلافاصله جنگ رواني بر ضد تركمنها را آغاز كرد او در يگ پيام به تركمنها گفت قصد دارد با سپاهيانش به پيشتازد و كشور آنها را تسليم مقامات روسي كند و اين با انها ست كه تصميم به مقاومت بگيرند يا تسليم اما او بهر حال مصمم است كه ارادهء تزار بر آورد شود . اما تركمنها به پيام او جواب ندادند وبه ساختن استحكامات شان سرعت بخشيدند . آنگاه لازاروف در 18 ژوئن پس از تكميل تداركاتش در ماهاي اوريل و مه يگ دسته گارد پيشروي 2260 نفري با 4 توپ تحت رهبري كلنل دولگوروكوف از چكشيلر براه انداخت وظايف دولگوروكوف عبارت بود از ساختن يك انبار ذخاير پيشروي در دوزاولوم بناي پل برروي رودسومبار كندن چاه وتسطيح جاده در مسير لشگركشي گارد پيشرو دولگوروكوف پس از 12 روز راه پيماي در 29 ژوئن به دوزاولوم رسيد . در 7 ژوئيه انها ساختمان پل برروي رود سومبار را تكميل كردند ودر مكانهاي لازمه چاه كندند انگاه تصميم گرفتند به سوي تارسا كان ( ترس آقان ) و خوجه قالا دو آبادي غير متروك تركمن در مسير بنده سن پاس حركت كنند . وقتي خبر مربوط به پيشروي روسها به بردي مرادخان و مشاورانش رسيد آنها فورا 4000 سوار و 2000 پياده بسوي بنده سن پاس گسيل داشتند دو هفته بعد آنها در 16 اوت اگاهي يافتند كه تارساكان بدست روسها افتاده است بردي مراد خان فورا گروه زيادي سوار به خوجه قالا فرستاد تااز سقوط آن بدست روسها جلوگيري كند اما افراد او بوسيله سواره نظام روسها كه موفق به ربودن 4000 گاو از اهالي خوجه قالا شدند دفع گرديدند باشنيدن اين خبر بردي مراد خان با سپاهيانش بهمراه تاكما سردار به خوجه قالا تاخت مقابله بانيروي روسها در نزديك خوجه قالا كه از فاصله بسيرا دور آتش مي گشود روي داد كه از ا ن فاصله اسلحه تركمنها نمي توانست آسيبي به آنها برساند  بردي مراد خان با مشاهده برتري اسلحه روسها افرادش را از خواجه قالا به بنده سن و از انجا به بورما عقب كشيد و در انجا يك شوراي اضطراري تشكيل داد بعد از مباحثه پيشروي سريع دشمن شورا تصميم گرفت مرحله دوم برنامه راباجرا در آورد . يعني تمام ساكنان غرب آخال را در گوگ تپه متمركز سازد اما چون براي اينكار و تداركات دفاعي نياز به زمان داشتند  تصميم گرفتند به ( گفته گرودكوف ) تاكماسردار وصوفي خان رابه بهانه اعلام تسليم و ارائه خدماتشان پيش روسها بفرستند تا پيشروي روسها را به تاخيربياندازند روساه پس از كسب آگاهيهاي لازمه تاكما سرادر وصوفي خان را تا پايان جنگ شان در توقيف خود نگهداشتند . در اين هنگام تغيرات ناخواسته در اردوي روسها رويداد بخش عمده

نيروهاي لازاروف بين 11 و 14 اوت از چكيشلر حركت كردند ودر 21 و 22 اوت به دوزاولوم رسيدند در اين حركت سپاهيان روس بطور قابل ملاحظه اي از شدت گرما آسيب ديدند . در 28 اوت وقتي به ترس اقان نزديك بنده سن پاس رسيدند در بلنديهاي خنك تر وضعيت سربازان بهبود يافت . لازاروف در اواخر ژوئيه يك تاول بزرگ دربين شانه هاي او پديد آمد دو هفته بعد در 14 اوت دكترهايش تاول اورا عمل كردند ومعلوم شد مسموميت خوني دارد كه در 26 اوت 1879 با رسيدن به چات از دنيا رفت كه بعد از وفات لازاروف مشاور او سر لشكر لوماكين سر فرمانده سپاه روس شد . تشكيل هشت گردان پياده نظام و سواره نظام با توپخانه در يك اردو در بنده سن پاس براي جمع اوري ذخيره دو ماهه در انجا ايجاب مي كرد . لوماكين كشور تركمنها را خوب مي شناخت واز 1873 در چند لشكر كشي بر ضد تركمنهاي تجارب مفيداندوخته بود .

در اين حال تركمنها عقب نشيني از بورما به گوگ تپه را ادامه مي دادند اما عقب نشيني انها قدر كند وسازمان نيافته بود كه باعث به جا ماندن چند اردوگاه كوچك در حواشي خط پيشروي دشمن بود ساكنان اين آباديها با دارئي هايشان در جهت چاهها عقب نشيني كردند اما روسها در مسير پيشروي خود انها راغافگير نموده و 300 تركمن را قتل عام كردند 6000 گوسفند 1200 شتر را به يغما بردند . بدين ترتيب راه گوگ تپه براي روسها كاملا باز شد .

لوماكين در 31 اوت بعد از متمركز كردن نيروهايش در بنده سن با افسران خود يك شوراي جنگ تشكيل داد . در باره جريانات اين شورا خبرنگار ( نووووره ميا ) اينطور نوشت : تصميم گرفته شد از گذرگاه بامي بگذارند  وارد واحه آخال شوند وانگاه تركمنها را مطيع سازند كه هدف اصلي اين لشگر كشي بود .برداشت شوراي جنگ اين بود كه آنها مي توانند تركمنها را به يك درگيري تمام عيار بكشانند وبراي هميشه مغلوب سازند . اين شورا تصميم گرفت يك سوم نيروهايش را با 4 توپ در خوجه قالا وبنده سن بگذار و دو سوتنيا قزاق و دو موشك انداز را در تهاجم به شاخه آتاباي تركمنها ي يموت كه از فراهم كردن امكانات براي روسها در قزل آروات خود داري كرده بودند بكار گيرد .ژنرال لوماكين نيروهايش را به دو ستون تقسيم كرد تا كار پيشروي آسانتر باشد يك گارد پيشرو تحت فرمان دولگوروكوف ويكي نيروي اصلي تحت فرمان ژنرال بورچ انها قبل از حركت يك سان نظامي در بنده سن ترتيب دادند لوماكين در برابر سپاهيانش ظاهر شد و گفت دشمني كه ما با آنها مي خواهيم بجنگيم اگر چه سازمان يافته نيستند وفقط تسليحات ضعيفي دارند ، باشمار زيادشان ايمانشان بيباكي شان با انرژي و داشتن اسبهاي تندرو وخستگي ناپذير شان ميتوانند ناگهان از همه جا ظاهر شوند وخطرناك هستند . و فرمان پيش روي داد گارد پسشرو در 3 سپتامبرحركت كرد وروز بعد نيروي اصلي براه افتاد روسها همه آباديهاي وروستاهاي مسير خود گوگ تپه را اشغال و ويران ساختند صدها خانواده اين روستانشين ها فرصت نيافتند با رسيدن به گوگ تپه جان خود را نجات دهند مسير روسها از بامي ، بورما ، آرچمان و سونچو مي گذاشت تا دورون در مكان اخير ستونهاي روسها بهم پيوستند ودر يگ ستون پيشروي كردند درشب 7 و8 سپتامبر در دورون مبادله نيراندازي بين گشت مراقب روسها وتركمنها صورت گرفت در سپتامبر روسها به ياراجي در فاصله 17 ميلي استحكامات تركمن گوگ تپه  رسيدند .

در اخرين شوراي جنگ در بهار 1879 در مرو تصميم گرفته شد تركمنها روسها را در بين خوجه قالا وبنده سن پاس متوقف كنند اما در حمله روسهابه خواجه قالا آنها آتش توپخانه وتفنگهاي روسها را تجربه كردند ومجبور به عقب نشيني به بورما واز انجا به گوگ تپه شدند . درگوگ تپه گرد همائي جديدي تشكيل دادند و تصميم گرفتن استحكاماتي در اطراف گوگ تپه بكشند ودر داخل ان تا اخرين قطره خون از خويش دفاع كنند .كار ساختن استحكامات بلافاصله شروع شد و يانگي شهر (شهر جديد ) نام گرفت و زنان كودكان پير مردان در ساختن ان كمك ميكردنند . در 9 سپتامبر وقتي قواي روس به گوگ تپه رسيد بخش جنوبي قلعه تمام نشده وضلع شرقي نيمه تمام بود و كار ديوارها باارتفاع مطلوب نرسيده بود و چادرها داخل قلعه قابل رويت بود . در مقابل ضلع غربي گوگ تپه دو آسياب قرار داشت ودر كنار هر يك قلعه يا دژي بود كه دو دژ دفاع بيروني گوگ تپه را تشكيل ميداد .

روسها در بعد از ظهر 8 سپتامبر دومين شوراي جنگي خود را تشكيل دادند كه در ان ترتيبات نهاي براي حمله را در صبح روز بعد را اختيار نمودند . كه اين بار نيروهاي روسي به سه ستون تقسيم شد ستون اول تحت فرمان كلنل دولگوروكوف كه اورا ژنرال لوماكين وژنرال وينگنستين وافسران اداري همراي مي كردند ستون دوم تحت فرمان ژنرال بورچ ستون سوم تحت فرمان كاپيتان كه گانوف كه مسئوليت تمام كاروان حمل ونقل را بعهده اشت بود .

روسها صبح 9 سپتامبر از ياراجي بسوي گوگ تپه شروع به پيشروي كردند ستون اول ساعت 3 صبح ستون دوم 4 صبح وستون سوم 5 صبح وقتي روسها به 5/5 ميل بسوي گوگ تپه پيش رفتند جمعي از سوران تركمن به رهبري قارا باتر از قلعه بيرون ريختند قاراباتر يگ بخش ازسواره نظام را به مقابله گاردپيش رو روسها فرستاد و خود با نيروي اصلي به ياراجي تاخت به اين اميد كه ستون حمل ونقل روسها را قطع كند . نيروي اعزامي بدون مقاومت عقب نشست وقاراباتر با اجتناب از در گيري با گارد پيشرو بسوي ستون ژنرال بورچ اسب راند و نيروهايش در اگمان باتر گرد آورد . لوماكين كلنل شكورينسكي را بفرماندهي ستون حمل ونقل گماشت ويكصد قزاق به مقابله تركمنها فرستاد تا ستون حمل ونقل فرصت جمع و جور شدن را بيابد . وقتي سوارن تركمن به تير رس قزاقان رسيدن انها به سوي انها تير دستجمعي پرتاب كردند كه تركمنها با اسلحه هاي قديمي شان جواب عبث به انها دادند وتركمنها مثل برق پيش تاختند وروسها را به عقب راندند صحنه اين اولين برخورد بين دو طرف را خبر نگار گولوس اينطور توصيف كرده است : انبوه مردم تكه ملبس به خلعت هايرنگارنگ بسياري از انها عمامه سفيد يا كلاههاي پوستي بزرگ بر سر شمشير هاي كج بدست و تفنگهاي دولول به پشت با فريادهاي الله اكبر خود را به روي قزاقها مي زدند سواران مجرد ( يكيت ها ) پيشاپيش همه همچون سواران سيرك برق آسا در مقابل ستونها ظاهر مي شدند وانگاه پيش از انكه هدف قرار گيرند برق آسا دور ميشدند وبه زودي به قزاقها رسيدن وجنگ تن به تن اغاز شد اگر بورج فرمان شليك چند گلوله توپ بميان مهاجمان صادر نميكرد قزاقها قطعه قطعه شده بودند تركمنها با صداي شليك توپ از قزاقها جدا شدند . تركمنها به زودي از حالت بهت زدگي خارج شده وبه سوي روسها تاختند اين بار هدف ستون حمل ونقل بود اما توپهاي كوهستاني وتوپهاي ته پر دشمن آتش سنگيني به ميان آنها فرو ريخت انها با عبور از برابر ستون بورچ درست خارج از تيررس آنها بر كشتند وبسوي اگمان باتر اسب راندند در اين درگيري روسها هفت وتركمنها سي نفر تلفات دادند . مقابله دوم بين سواره نظام تركمنها و ستون پيشرو روسها بود پس از كوشش ناموفق براي قطع ستون حمل نقل سوار نظام تركمنها اين بار به ستون پيشرو روسها حمله كرد تا مانع انها شود اين حمله چنان سريع بود كه رشته سواره نظام روس از هم گسست و روسها براي مدتي وحشت زده شدند ژنرال وينگنستين به توپخانه دستور آتش داد اما تركمنها فورا از تيرزس توپهاي روس عقب نشستند انگاه فرمانده انها قاراباتر نيمي از انها را به شمال گوگ تپه فرستاد تا در صورت عقب نشيني راه عشق آباد را امن نگهدارند . و خودش با باقي افرا د به يك آسياب آبي وقلعه مجاور ان بنام اسياب سفلي كه بر روي نهري كوچك در فاصله يك ونيم ميلي سنگرهاي روسها قرار داشت مستقر شد .

پس از عقب نشيني سواره نظام تركمنها روسها به پيش روي خود ادامه دادند و درنيمروز به يك تپه شني در فاصله تير رس گلوله توپ 1200 يارد از گوگ تپه رسيدند . وبلا فاصله توپهايشان را به بلندي تپه كشيدند وشروع به توپ باران قلعه داخل قلعه تركمنها كردند . وهر توپ هدف خود را پاره پاره ميكرد ويراني زيادي به بار مياورد خانواده هاي تركمن از قلعه بسوي شرق در جهت عشق آباد به دست به فرار زدند . لوماكين وقتي كوشش تركمنها رابراي فرار از قلعه ديد به سوار نظام روسها فرمان داد ضلع شمالي گوگ تپه را دور بزنند وراه منتهي به عشق اباد را قطع كنند سواره نظام روسها بفرماندهي كلنل چاوچاوادزه فورا اجراي اين دستور را اغاز كرد .

قاراباتر فرمانده سواره نظام تركمن كه در قلعه مجاور آسياب سفلي بود با ديدن اين حركت با افرادش به دشمن تاخت اما پس از زدوخورد كوتاه مجبور شد اسياب سفلي را ترك وبه اسياب عليا نزديك ديوارهاي شرقي گوگ تپه عقب بنشيند . بردي مراد با مشاهد اين حمله يك دسته پياده نظام از قلعه به ياري قاراباتر فرستاد اما روسها با واحد موشك اندازشان وتوپهاي كوهستاني تركمنها را عقب راند . وپيش روي به ضلع شمالي گوگ تپه را ادامه دادند وبه اسياب عليا رسيدند . قاراباتر با افرادش دوباره به دشمن تاخت در اين جنگ او شهيد شد وافرادش شكست خوردن اما گروه كوچگي از پياده نظام تركمن موفق به حفظ اسياب عليا شدندو با كنترول نهر آب ايجاد دردسر به دشمن را آغاز نمودند و روسها كنترول كامل جاده عشق اباد را بدست اوردند .

ژنرال لوماكين براي بدست اوردن نهر اب دو گردان از سپاهانش را به مقابله تركمنها فرستاد وتركمنها با درك اهميت اين نهر اب افراد بيشتري از قلعه براي حفظ نهر اب به بيرون قلعه فرستادن كه با توپخانه روسها مواجه شدند ومجبور به مراجعه به قلعه شدند . روسها حمله اي طوفاني به اسياب عليا كردند و تمام تركمنها را از دم تيغ گذاراندند كه دفاع قهرمانانه آنها ازسوي خبرنگار گولوس اين چنين است :وقتي او چندين ساعت بعد به ان محل رسيد موضوع گفتگو در ميان سربازان روس بود بدين ترتيب بعد از ويران كردن تمام دفاع خارجي گوگ تپه روسها در حدود ساعت 3 بعد از ظهر به نزديك ديوارهاي قلعه رسيدند . سپاهيان روس نيم ساعت استراحت كردند وفرماندهانشان لوماكين ، بورچ ، ويتگنستين و دولگوروكوف  در باره عمليات آينده جلسه اي تشكيل دادند . مشاوره فرماندهان روس منتهي به ين تصميم شد كه قسمت اصلي نيروهادر ضلع شمالي متمركز وبه سه فرماندهي تقسيم شود حمله به ضلع غربي بعده دولگوروكوف ضلع شمالي به بورچوورهبري سواره نظام در ضلع شرق بهد ويتكنستين واگذار شد خود ژنرال لوماكين كل قوا را بدست گرفت . بمحض موضوع گيري سپاهيان ژنرال لوماكين فرمان بمباران قلعه را صادر كرد . او اجازه هر گونه ارتباط ومسلاحه رابا تركمنها  رد كرد .  واجازه خروج خانواده هاي تركمن را از قلعه نداد . رهبرا جوان تركمنها بردي مرادخان بامشاهد ويراني وكشتاراز اثر توپ خانه دشمن يك بار ديگر در 4 بعد از ظهر كوشيد زنها وبچه ها را از قلعه خارج كند كه گروه از سورا نظام روس به فرماندهي گوليتسين مانع خروج آنها شد زنها به اين باور كه روسها با رفتار انساني عكس العمل نشان خواهند داد استرحام نموده وكودكان شير خواره شان به انان نشان دادند وفرياد مي زدند همه مارا بكشيد لااقل به اين موجودات كوچك رحم كنيد شمارا به پيغمبر انها را باردو نفرستيد تا در مقابل چشمان مان بوسيله گلولهاي توپهاي شما تكه تكه شوند . كلنل گوليتسين كوركورانه از مافوق خود فرمان مي گرفت و به كسي اجازه خروج نداد وبا تمام آه وناله ها انها را به قلعه باز گرداند .

ژنرال لوماكين در ساعت 5 بعد از ظهر با شليك 4 فير توپ به سپاهيان خود فرمان حمله به قلعه گوگ تپه را داد .در اين حال در ميان قلعه تنش ونگراني درميان تركمنهاي از جان شسته شدت گرفت دشمن بيرحم حتي به زنان وكودكان اجازه خروج از قلعه ويران شده را ندادند . بعد از جنگ يك شاهد عيني تركمن اين لحظه را بياد مي اورد : بيش از پيش اگاه مي شديم كه تعداد كشته ها تقريبا مساوي زنده ها بود  انها وظيفه خود را انجام داده اند و خوشبخت آرميده اند كاهشما هم ميتوانسيتم بميريم و اين همه وحشت و شرم و توهين را نمي ديديم انها هيچيك از مرگ نترسيدند دلاوران ما با عبور از روي اجساد رفقايشان محاصره دشمن را گسستند همه توده هاي مردان پير و جوان حس مي كردند كه مردن بهتر از زنده ماندنشان است .

سربازان روس بسوي گوگ تپه پيش مي رفتند توپخانه آنها از شمال غرب گلولهاي كشتار گر به داخل قلعه فرورميرختند با رسيدن سربازان به ديوارها اتش توپ خانه قطع گرديد و جنگ تن به تن شروع شد مدافعين دقيقا در انتظار اين لحظه بودند و از برتري سلاح روسها هيچ وقت فرصت جنگ تن به تن را پيدا نكرده بودند . بردي مراد خان به مدافعين قوت قلب داد وچنين گفت خدا بهمراه ما باد اگر پيروز شويم افتخار نصيب ما مي شود واگر كشته شويم بهشت در انتظار ماست همه مابايد به دشمن همچون ببر بتازيم شجاع باشيد نه عقب نشيني در كار است ونه ترحمي وجود دارد هيچ روزي براي مردن بهتر از امروز نيست .

وقتي سربازان روس از جانب شمال وغرب به ديوارها رسيدند تركمنها خودشان را به دشمن زدند بدين ترتيب يك جنگ فوق العاده بين مدافعين گوگ تپه وروسها آغاز شد جنگ ضلع غربي ديوارهاي گوگ تپه توسط آرسگي يك خبر نگار روس از تپه توپخانه ها چنين توصيف شده است :  ما ميديديم چگونه افراد يكي پس از ديگري ميافتاد ، چگونه پرچم از دستهاي يكنفر مي افتاد وبسرعت توسط سربازاني كه نزديكتر بودند بر داشته مي شد ، چگونه يك افسر از اسبش غلطيد وبي حركت روي زمين بجا ماند انبوه پيراهنهاي سفيد ( سربازان روس ) دائم به جلو شتاب ميكرد وبراي رسيدن به باروتلاش مي نمودند . لحظه بعد سربازان در حال يورش پاي ديواردر داخل دود ناپديد شدند . توپها ز غرش افتاد وفريادها خفه شدند . همه فكر ميكردند همه چيز تمام شد اما اينطور نبود . اما پس از نيم ساعت  ، سربازان بازهم پاي ديوارهاي مدافعان ظاهر شدند اين بار شتابان به مواضع قبلي شان بر مي كشتند . تازه از ديوارفاصله گرفته بودند كه بدنبال آنها با فريادهاي خشمناك و شمشيرهاي آخته ، توده خروشان تركمن موج زد .....

آنچه سربازان روس را در اين جنگ بيش از همه غافلگير كرد وجود گودالهاي دوازده پايي پاي همه ديوارهاي تركمن ها بود . وروسها نتوانستند از اين موانع بگذرند . و مجبور به عقب نشيني شدند كه تركمنها به تعقيب شان پرداختن اما آتش جناحي بموقع روسها پيشروي آنها را مانع شد و روسها خود را با تلفات جدي نجات دادند .   

در اين جبهه  هنگام عقب نشيني ونبرد روسها چهار افسر كشته وهفت افسر زخمي پنجاه و هفت سرباز كشته وهشتاد ويك سرباز زخمي داشتند تلفات تركمنها غير قابل شمارش بود . همزمان با حمله از ضلع غربي يك حمله طوفاني از شمال صورت گرفت گرفت به محض اينكه شليك توپها اغاز حمله را اعلام كردند نيروهاي روس بفرماندهي ژنرال بورچ در دو خط به قلعه تركمنها پيشروي كرد . خبرنگار نوووئه وره ميا گزارش داد قبلا در عمرم هرگز چنين صحنه اي نديدم سربازان افسران در جلو باگامهاي بلند و سريع پيش رفتند آتش توپخانه تشديد شد فرياد كركننده از تركمنها در خط باروها بهوا خاست و امام از مناره با پرچم سبز خارج شد ودر ان بالا باهتزاز در اورد و مومنين را به مقاومت در برابر حمله كفار دعوت كرد . در جبه روسها سربازان سرودهاي ملي ميخواندند . سربازان روس به داخل گودال پريدند وميكوشيدند از ميان حفره ها به داخل اردو بالا بيايند . بسياري طعمه نيزه چوبي شدند وبا سر به گودال افتادند با انهم گردان گرجي ها توانستند به داخل اردو راه يابند وبه چادرها رسيدند از انسو هزاران تركمن از جان گذاشته خشمناك كه زمين زير پايشان به جهنم تبديل شده بود به سربازان روسي حمله كردند مهاجمان با اشگفتي و بهت زدگي به اين منظره نگاه ميكردند وقتي به پشت سر خود نگاه كردن سربازي پشت سرشان نبود با ديدن اين منظره پا به فرار گذاشتن  وتركمنها به تعقيب انها پرداختند در بركشتشان زنها همچون ماده ببرهاي خشمگين آنها را سنگ باران وآب جوش بر سر آنها ريختند . بردي مراد خان فرياد زد حالا زمان بابودي تمام روسهاست به دنبال من بيائيد ! وانگاه نبرد از جان گذاشته وتن به تن رويداد . در مدت كوتاه روسها بيش از شصت نفر كشته دادند و با اشفتگي دست بسوي توپخانه شان دست به فرار گذاشتن و تركمنها در تعقيب انها وقتي به به توپخانه رسيدند كوشيدند يك خط دفاعي بسازند اما هيچ چيزي نمي توانست در برابر حمله تركمنها ايستادگي كند . دو نفر تركمن با مشاهده خط فولادين روسها براي دفع پيشروي تركمنها با آغوش كشوده بسوي سر نيزه هاي روسها هجوم بردند وبا كشاندن سر نيزه ها به بدنهاي خودشان دو شكاف در خط دفاعي روسها باز كردند وسدفولادين روسها را در هم شكستن .  با رهيري بردي مراد خان به پيش تاختند . در عرض چند دقيقه عده زيادي از انها در ميان توپها بودند وروسهاي توپچي را از دم تيغ مي گذراندند . ژنرال بوچ بعدها ميگفت فكر كردم كاملا شكست خورده ايم . در اين گيرو درا كاپيتان ماخوخي فرمانده توپخانه چهار توپ در ميان تركمنها شليك كرد كه عده زيادي از تركمنها به شمول بردي مراد خان رهبرشان تكه تكه شدند . تركمنهاي خسته بعد از شهادت رهبرشان پيشروي را متوقف كردند و سپس به پايگاهشان بازگشتند . دفع حمله تركمنها توسط روسها جنگ گوگ تپه در 9 سپتامبر 1879 را به پايان رساند . تلفات روسها 7 افسر و170 سرباز كشته 20 افسر و247 سرباززخمي و 8 نفر ناپديد بود و تلفات تركمنها در دفاع از قلعه شان حدود 4000 نفر حدس زده شدكه اكثرشان غير نظامي بودند . بعد از اين نبرد روسها به نقطه اي در فاصله سه چهار ميلي گوگ تپه عقب نشستند وشب يك صف چهار گوش تشكيل دادند . آرسكي ميگويد هيچكس نمي دانست كجاست خيلي وقت گذاشت تا فهميديم كه عده زيادي شتربان مخصوصا آنهايي كه مسئول اساس كارمندان بودند با شترها و بسته هايشان به دست تركمنها افتاده بودند .

از سوي ديگر در داخل قلعه وضعيت تركمنها غم انگيز بود 200 موشك 500 گوله توپ و 246000 فشنگ ساچمه اي توسط روسها به قلعه شليك شده بود وعده كثيري را به خاك وخون كشيده بود .

بعد از مرگ بردي مراد خان رهبري تركمنها به اراز محمد خان سپرده شده ود ر طي شوراي بين بزر گان تركمن در مورد شرايط متاركه و تسليمي به روسها چنين فيصله گرديد كه افرادي تام الاختيار جهت ابلاغ تسليمي محض به روسها به اردوي روسها فرستاده شود . صبح 10 سپتامبر وقتي نمايندگان تركمن نزديك كمپ روسها شدند ديدند كه روسها در حال عقب نشيني به سوي چكلشيلر است انها به قلعه بازگشته وخبر خوش را براي مدافعان دادند و اين جنگ باتمام كشتار و ويرانيش به پيروزي تركمنها خاتمه يافت .


:: برچسب‌ها: جنگ گوگ تپه ,
نویسنده : عطا
راز ماندگاری مختومقلی فراغی

راز ماندگاری مختومقلی فراغی

 

مخدومقلی فراغی مبارزه با ظلم و جور ، بی عدالتی ، حمایت از محرومین و تاكید بر وحدت مسلمانان، راز ماندگاری مختومقلی فراغی بود. مبارزه با ظلم و بی عدالتی و مكتب دینداری و قرآنی را در مكتب استاد و پدرش شاعر پیشه اش دولت محمدآزادی فرا گرفته است.

مردم روزگار مختومقلی فراغی ، آرمانهای خود را در آرمانهای وی می دانستند. ایمان مختومقلی فراغی محكم و الهی بود ، و درون مایه و مضامین اشعارش از اسلام ناب محمدی (ص) سرچشمه می گیرد.

وحدت و تعالی ، پیشرفت مسلمانان ، مبارزه با نظام سلطه و هرگونه ظلم و ستم از آرمانهای فراغی بوده است.مختومقلی فراغی شاعر وعارف بزرگ تركمن درسال ‏1146 ‏هجری قمری درروستای "حاجی قوشان "گنبدكاووس در خانواده مذهبی به دنیا آمد،‌پدرش "دولت محمد آزادی " و مادرش " ارازگل " نام داشت.‏

مختومقلی تا پایان عمر در بین تركمن ها زیست و در غم ها و شادی های آنها شریك بود، وی علاوه بر شعر، به آموزش و راهنمایی مردم پرداخت و سر انجام در سن ‏57 ‏سالگی در سال ‏1204 ‏هجری قمری دركنار "چشمه عباساری" در دامنه كوه "سونگی"بدرود حیات گفت. ‏

پیكر او در روستای "آق توقای" شهرستان مرزی مراوه تپه در جوار آرامگاه پدرش به خاك سپرده شده است.اشعار این شاعر بزرگ تركمن كه به زبان های مختلف ترجمه شده، دارای مضامین مذهبی، عرفانی و اجتماعی است.

 


:: برچسب‌ها: راز ماندگار , مختومقلی فراغی,
نویسنده : عطا
طوايف و قبايل مقدس تركمن ها

طوايف و قبايل مقدس تركمن ها
غير از طوايف و تيره هاي مختلف تركمن، تركمنها داراي چهار طايفه ديگري موسوم به اولاد هستند. اين طوايف چهارگانه اولاد از طوايف مقدس تركمن به شمار مي آيند. زيرا آنها خود را از نسل خلفاي راشدين « رضي الله تعالي عنهم اجمعين» مي دانند.
اين طوايف عبارتند از: الف- شيخ از نسل حضرت ابوبكر صديق (رض) ب- مخدم (مختوم) از نسل حضرت عمرفاروق (رض) ج- آتا از نسل حضرت عثمان ذي النورين (رض) د- خوجه از نسل حضرت علي مرتضي (رض).
اين طوايف چهارگانه كه از چهاريار پيامبر(ص) انشعاب يافته اند بخاطر اينكه چهاريار از ياران و خويشاوندان نزديك رسول اكرم (ص) مي باشند اولاد آنها در نزد تركمنها مقدس شمرده مي‌شوند. چرا كه حضرت ابوبكر(ع) پدرزن پيامبر اكرم(ص) مي‌ باشد، حضرت عمر(ع) هم پدرزن پيامبراكرم(ص) و از طرف ديگر داماد حضرت علي(علي) مي باشد. حضرت عثمان (ع) و حضرت علي(ع) هر دو داماد پيامبراكرم (ص) مي باشند. و روايت است كه مي گويند آنها (اولاد) براي تبليغ دين مبين اسلام و از طرف ديگر بعلت فرار از ظلم و جور خلفاي اموي به ميان تركمنها آمده اند. و تركمنها به آنها اولاد گفته و احترام بسيار زيادي نسبت به آنها قائل بودند و هستند. از ميان اين طوايف. آتا و خوجه پرنفوذترين آنها هستند. به جهت اينكه فرزندان اين دو طايفه از نوادگان و اهل بيت رسول اكرم(ص) محسوب مي شوند.
 


:: برچسب‌ها: طوايف , و قبايل, مقدس , تركمن ها ,
نویسنده : عطا
تركمنهاي تكه

تركمنهاي تكه: تكه بزرگترين و نيرومندترين قبيله تركمنهاست كه نفوذ آنها دركشورهاي مجاور بلكه در ميان كل مردم تركمن محسوس بود. قدرت فزاينده تكه، رهبريت تركمنها را به آنها داد. همانطوريكه در واقع اسم آنها هم تلويحاً بيانگر آن بود.
آنها در آخال و واحه هاي مرو، و در سرتاسر كوير و اوزبوي، از نزديك چاههاي ايگدي گرفته تا مرزهاي واحه خيوه مي زيستند. زماني اكثريت جمعيت تكه در سرزمين آخال ساكن شده بودند، اما بعد از اينكه سدي روي مرغاب ساخته شد، عده اي به واحه مرو انتقال يافتند، كه بدين ترتيب مرو از واحة آخال پرجمعيت‌تر گرديد. و بواسطه اسم محل سكناي خود موسوم به آخال تكه و تكه مرو شدند.
علت انتقال تكه هاي مرو از واحة آخال فشار جمعيت و نداشتن زمينهاي زراعي كافي و عدم وجود آذوقه در آخال بوده است كه يكي از رهبران تكه بنام قوشيدخان با زدن سدي بر روي رودخانه مرغاب آن واحه را آباد مي كند. و تكه هاي مرو در سال 1835 از آخال تكه جدا مي‌شود و در مرو در كنار رودخانه مرغاب سكني مي گزينند. آنچه كه از آنها اطلاع در دسترس است اينكه در آن اوقات عدة زيادي از تركمنهاي تكه به راهنمائي اورازخان از زمين آخال حركت كرده به مسافت هشتاد ورست به مغرب روستاي جيار كه در انتهاي هري رود واقع است رسيدند.
سي سال بعد تكه ها جنگ خونريزي را با ايرانيهائي داشتند كه از طرف قاجاريه جهت تنبيه و غارت آنها فرستاده شده بودند در اين جنگ - كه به جنگ مرو معروف است- تكه ها شكست سختي را بر قشون ايران وارد ساختند. بعد از شكست ايرانيها تركمنهاي تكه «تراكمة ساريق وسالور را مطيع خود نمودند و تمام خاك مرو را تصرف كرده و خودرا نه تنها از تبعيت ايرانيها خلاص كردند، بلكه از تبعيت اهل خيوق نيز بيرون آمدند.
تكه ها كه از نيرومندترين و شجاعترين طايفة تركمن هستند در مقابل هجوم قشون ايراني و روسي مقاومتهاي زيادي مي كنند و شكست زيادي را به اين دو مهاجم قدرتمند و نيز حاكم خيوه وارد ميسازند. در مورد شجاعت تكه ها در گرگان نامه مسيح ذبيحي اينگونه آمده است كه : ««تنها تراكمة تكه سبب هستند كه روسها با هزار زحمت وضع حاليه خود را در آسياي وسطي تحصيل نموده اند ]و[ نتوانند روابط خود را در اين ممالك وسعت دهند.. كار آساني نخواهد بود كه روسها تراكمه تكه را به اطاعت درآورند. آنچه بيشتر اسباب صعوبت انقياد تراكمة تكه است نه تنها شجاعت آنهاست كه چندين دفعه علايم آنها به ظهور رسيده است بلكه ميل زياد آنها به آزادي مي‌باشد.»
مسكن دائمي تكه ها نوار باريكي بود كه در طول كوپت داغ، از قزل آروات تا گاوارز، و دشت حاصلخيز مرغاب قرار داشت. به گفته گرودكوف، اكثر دهات تكه مخصوصاً در آخال، بوسيلة ديوارهاي گلي بلند احاطه شده و بصورت مكانهاي استحكاماتي در مسير رودخانه ها، گاهي تك، بعضي اوقات بصورت جفت و حتي گروههاي بزرگتر قرار داشتند.
مهمترين اينها عبارتند از: در كانال گوزباشي، باگير، قاري قالا، ميراوا. گوكجه، ساليك قالا، قبچاق و عشق آباد؛ در رودخانه كوزلوخ، يميشان، شوقالا، كياليجار، باب آراب، گومبت لي. وايزگنت قرار داشت؛ در رودخانه فيروزي يني سو و رولمتاي بوزمين قرار داشت و سرانجام در سكيزياب، يانگي قالا، گوك تپه ، كهنة گوگ تپه و آخال واقع بود.
 


:: برچسب‌ها: تركمنهاي تكه,
نویسنده : عطا
آهنگهاي پيشواز تركمني

باهمت و تلاش بروبچه هاي تركمن آهنگهاي پيشواز تركمني جهت سيمكارتهاي ايرانسل فعال گرديد:

 3312893 ماهيم جان       3312875 تركمنيگ         3312877 ياشليق دراماسي

3312870 انم                 3312871 اوبامينگ لاله سي     3312872 داشلاشما

3312873 گيجه لر             3312874   کیم گلر                       3312879 گوزلديم          

3312880 اوبامينگ لاليك قيزي  3312878 اعتبار اولمز

كدهاي فوق را به 7575 پيامك بزنيد.

 


:: برچسب‌ها: اهنگ,
نویسنده : عطا

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد