اینم یک شعر دیگه از استاد شهریار امیدوارم خوشتون بیاد
همت ای پیر
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست
در دکان همه باده فروشان تخته است آنکه باز است همیشه در میخانه تست
دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه تست
دور پیوند تسلسل بتو دادند آری دست غیبی است که با گردش پیمانه تست
ای زیارتگه زندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه تست
همت ای پیر که کشکول گدایی در کف رندم و حاجتم آن همت رندانه تست
ای کلید در گنجینه اسرار ازل عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست
شمع من دور تو گردمکه بکاخ شب وصل هر که توفیق پری یافته پروانه تست
در خربات تو سر نیست که ماند در ستار وای از آن سر که شرابی که خمخانه تست
همه غواص ادب بودم و هر جا صدفی است همه بازش دهن از حیرت دردانه تست
تخت جو دیدم و سرمایه شاهان عجم که نه با سرمدی شوکت شاهانه تست
در یکی آینه عکس همه آفاق ای جان این چه جا دوست که در جلوه جانانه تست
زهره گو تا دم صبح آید افسوس بدمد چشمک نرگس مخمور به افسانه تست
ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان شهریار آمده در باندر خانه تست
«استاد شهریار»